loading...
dokhtare-barooni
Fateme بازدید : 5 یکشنبه 30 تیر 1392 نظرات (0)
  • غم انگیزترین پاییزاینجاست!!!در نگاه من،درحرفهای ناگفته وتلنبار شده درسکوت سنگین شب. من؟دختر سکوت...هرلحظه در برابرآیینه ی زمان...زاده ی گرمی فصلم!خالی ترین نگاه...تنهاترین غزل...خالی ترین نگاه...تنها ترین غزل...من دختر احساسم...شاعرشعر های شبانه!بغض های بارانى...قاصدکهای به مقصد نرسیده...عابرکوچه های بارانی...و...هنوزهم درروزهای آفتابی،دفتری خیس از کلمات دارم!!
Fateme بازدید : 4 یکشنبه 30 تیر 1392 نظرات (0)

به سر آستین پاره ی کارگری که دیوارت رامی چیندوبه تومیگوید:ارباب!نخند.به جمع شده نخندبهدستان پدرت،بهجارو کردن مادرت،بههمسایهای که هر صبح نانسنگک می گیرد،بهرفتگریکه در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد،بهراننده ی آژانسیکه چُرت می زند،بهپلیسیکه سر چهار راه با کلاه صورتش را باد می زند،پسرکی که آدامس می فروشدوتو هرگز نميخری نخند.به پیرمردی که درپیاده روبه زحمت راه می رودوشاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کندنخند.به دبیری که دسته ى عینکش گچی است ویقه ی پیراهنش جمع شده نخند.به دستان پدرت،به جارو کردن مادرت،به همسایه ای که هر صبح نان سنگک میگیرد،به رفتگری که درگرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد،به راننده ی آژانسی که چُرت میزند،به پلیسی که سرچهار راه باکلاه صورتش را باد می زند،به مردی که روی چهارپایه می رودتاشماره ی کنتوربرقتان رابنویسد،به جوانی که قالی پنج متری روی کولش انداخته ودرکوچه هاجارمیزند،به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی،به پشت ورو بودن چادرپیرزنی درخیابان،به پسری که ته صف نانوایی ایستاده،به مردی که درخیابانی شلوغ ماشینش پنچر شده،به مسافری که سوارتاکسی میشودوبلندسلام میگوید،به فروشنده ای که به جای پول خرد به توآدامس میدهد،به زنی که با کیفی بردوش به دستی نان داردوبه دستی چندکیسه میوه وسبزی،به هول شدن همکلاسیات پای تخته،به مردی که دربانک ازتو میخواهدبرایش برگه ای پرکنی،به اشتباه لفظی بازیگرنمایشی،نخندنخند،دنیا ارزشش رانداردکه توبه خردترین رفتارهای نابجای آدمهابخندی که هرگزنمیدانی چه دنیای بزرگ و پردردسری دارند.آدمهایی که هرکدام برای خودوخانواده ای همه چیزوهمه کس هستند!آدمهایی که به خاطرروزیشان تقلامیکنند،بارمیبرند،بی خوابی میکشند،کهنه میپوشند،جارمیزنند،سرماوگرما میکشندوگاهی خجالت هم میکشند……خیلی ساده!!

Fateme بازدید : 2 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

بهش گفتم: امام زمان(عج)رو دوست داری؟گفت: آره!خیلی دوسش دارم.گفتم:امام زمان حجاب رودوست داره یا نه؟گفت: آره!گفتم:پس چراکاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟گفت: خب چیزه!…ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست،به دله.گفتم:از این حرف که میگن به ظاهر نیست،به دله بدم میادگفت:چرا؟براش یه مثال زدم: گفتم:فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت بایه دختر خانوم دوست شده و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره.توهم سراسیمه میری ومی بینی بله!!!!آقانشسته و داره به دختره دل میده وقلوه می گیره.عصبانی میشی وبهش میگی:ای نامرد!بهم خیانت کردی؟بعدشوهرت بلند میشه و بهت میگه:عزیزم!من فقط تو رودوست دارم.بعدتوبهش میگی:اگه منودوست داری این دختره کیه؟چراباهاش دوست شدی؟چراآوردیش رستوران؟اونم بر می گرده.میگه:عزیزم ظاهر رو نبین!مهم دلمه!دوست داشتن به دله…دیدم حالتش عوض شده.بهش گفتم:تواین لحظه به شوهرت نمیگی:مرده شوردلت روببرن؟تونشستی بایه دختره عشقبازی می کنی,بعدمیگی من تودلم تورودوست دارم؟حرف شوهرت روباورمیکنی؟گفت: معلومه که نه!دارم می بینم که خیانت میکنه،چطور باورکنم؟ معلومه که دروغ میگه.گفتم:پس حجابت....اشک توچشاش جمع شده بود.روسری اش روکشید جلوباصدای لرزونش گفت:من جونم روفدای امام زمانم می کنم،حجاب که قابلش رونداره.ازفردا دیدم باچادراومده.گفتم:بایه مانتومناسب هم میشدحجاب رو رعایت کرد!خندیدوگفت: می دونم!ولی امام زمانم چــــــادر روبیشتردوست داره.می گفت: احساس می کنم آقاداره بهم لبخنــــــــــد می زنه.. منبع:http://hijab-name.ir

Fateme بازدید : 2 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

آهسته گفت:"خدا نگه دارت!"دررابست ورفت!آدمها چه راحت مسئوليت خودشان رابه گردن خـــــــدامی اندازند...!! 

Fateme بازدید : 7 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

گفتم:تنها هستم گفتی:من هم گفتم:دوستت دارم گفتی:من هم گفتم:عاشقت هستم گفتی: من هم گفتم:ميخواهم باتوباشم گفتی:من هم گفتم:تا هميشه؟.........سكوت كردی!!!!

Fateme بازدید : 15 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

فنجون کوچیکش روگذاشت جلوی سماورطلایی قوریش روبرداشت و مثلایه فنجون قهوه ریخت توش وگذاشت جلوی عروسک موبلند طلاییه که ازهمه ی عروسکاش بیشتردوستش داشت وبالحن شیرین کودکانه ای گفت:ببخشید عزیزم،قهوه سازمون دم دست نبود.چنددقیقه بعدفنجون رو برگردوندرونعلبکی وگفت:حالا برات یه فال میگیرم.بیاانگشتت روبکن این توکه جاش بیفته که فالت معلوم بشه.بادقت به ته فنجون نگاه کردوگفت:عکس یه شکلات افتاده،زوده زودبابااز مسافرت برمیگرده وبرات هزارتا شکلات خوشمزه میاره بعد فنجون روگرفت سمت عروسک وگفت:ببین دروغ نمیگم.ووووای!اگه بدونی چی دیدم؟یه دونه چمدون گنده پرسوغاتی همشون هم عروسک های خوشگل ولی ناراحت نباشیااااآخه توازهمشون خوشگل تری می دونی ته چمدون چیه؟یه دونه چرخ خیاطی خوشگل وبزرگ ازاون واقعی هاازهموناکه مامان دوست داره بخره که دیگه این چرخ خیاطیش اذیتش نکنه.یه قوطی قرص هم توزیپ چمدونش گذاشته هموناکه مامان اون روزرفت داروخانه بگیره آقاهه گفت:خانوم اینادیگه نیست باید بری ازخسروبگیری,نمیدونم شایدم گفت ازناصر.ولی فک کنم ایناآقاهای مهربونی هستن که دواهای مامان دستشونه...و دوباره فنجون روگرفت سمت عروسک:یه دونه ابرهم هست بابا حتما ازآسمون برای من چیدتش به خداالکی نمیگم ایناهاش بیاببین بعد ازتوکیف کوچکش یک مشت پول خرددرآوردوگذاشت تودست های عروسک که بده به خودشو گفت:خانوم این دفعه رومهمون من باشیدروش روبرمیگردونه و چشمش میفته به چرخ خیاطی خراب که گوشه ی اتاق افتاده... یادحرف مامان میفته(این فال ها و فال گیرهاهمشون دروغ میگن...)

Fateme بازدید : 4 شنبه 29 تیر 1392 نظرات (0)

الوسلام ببخشيدمنزل خداست؟ منم همون مزاحمى که اتفاقاآشناس! هزارباردلم گرفته اين شماره روولى چراهنوزپشته خط درانتظاره يک صداس؟! شماکه گفتيدواجبه جواب سلام هرکسى چى شدبه مارسيدبازحسابه بندهاجداست؟! اجازه ميدى که برات يکمى دردودل کنم؟ آخه شنيدم که فقط اسم تومرهم وشفاست! حتى اگه چيزى نگى،کلى دلم سبک ميشه چون ميدونه که ميشنوى وقتى تواين حال وهواس! الو!دوباره قطع ووصل سيم هاشروع شده خرابى ازدله منه،ياشايدازاين سيم ها الومنوببخش اگه بازم مزاحمت شدم دوباره زنگ ميزنم،دوباره تاخداخداست دوباره زنگ ميزنم،دوباره تاخداخداست!

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    نظرسنجی
    مطالبى که ميزارم چه جوريه؟
    عاشقانه
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 0
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 2
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 1
  • بازدید هفته : 2
  • بازدید ماه : 4
  • بازدید سال : 6
  • بازدید کلی : 311